loading...
وب سایت رسمی مجتبی عرب زاده
مدیر سایت بازدید : 3088 دوشنبه 02 بهمن 1391 نظرات (2)

شاه بنا به تجربه فرار پیشین خود در مرداد 1332که خود را بی پول یافته بود با حرص و ولع سیری ناپذیری سعی در جمع اوری ثروت کرده بود و توانست ثروت زیادی را هنگام خروج از ایران از کشور خارج کند . این ثروت بنا به اظهارات برخی مقامات رسمی تا 56 میلیارد دلار گزارش شده است. 
پاسخ شاه به ثریا اسفندیاری همسر دوم خود در مورد حرص به جمع اوری ثروت بسیار جالب میباشد : 
من نمی خواهم پس از رفتن از ایران مانند ملک فاروق (شاه سابق مصر ) در لاس وگاس مدیر قمار خانه ویا مانند کارول پادشاه سابق رومانی در امریکا دلال اتومبیل شوم . 


"ژنرال هایزر شاه را مانند موش مرده ای از مملکت بیرون انداخت " 
از اظهارات ژنرال ربیعی 

شاه پس از خروج از ایران عملا به صورت مهره ای سوخته درآمده بود که حتی ثروت افسانه ای که به همراه خود از ایران برده بود هم نتوانست برای او مامن و پناهگاهی بسازد زندگی شاه پس از گریختن از ایران را تنها می توان به عنوان یک تنبه وتجربه تاریخی مورد مطالعه قرار داد زیرا پس از ان او هیچ گونه تاثیری بر وقوع حوادث اطراف خویش نمی توانست بگذارد و حتی در مورد مکان زندگی هم به صورت آواره ای در امده بود که با داشتن املاک فراوان در کشور های ارو پایی و امریکا تا زمان مرگش روی آسایش را ندید و جابجایی های متعددی که از سوی امریکاییها بر او تحمیل می شد بر وخامت روحی وجسمی او می افزود . 
شاه بنا به تجربه فرار پیشین خود در مرداد 1332که خود را بی پول یافته بود با حرص و ولع سیری ناپذیری سعی در جمع اوری ثروت کرده بود و توانست ثروت زیادی را هنگام خروج از ایران از کشور خارج کند . این ثروت بنا به اظهارات برخی مقامات رسمی تا 56 میلیارد دلار گزارش شده است. 
پاسخ شاه به ثریا اسفندیاری همسر دوم خود در مورد حرص به جمع اوری ثروت بسیار جالب میباشد : 
من نمی خواهم پس از رفتن از ایران مانند ملک فاروق (شاه سابق مصر ) در لاس وگاس مدیر قمار خانه و یا مانند کارول پادشاه سابق رومانی در امریکا دلال اتومبیل شوم . 
"ژنرال هایزر شاه را مانند موش مرده ای از مملکت بیرون انداخت " 
از اظهارات ژنرال ربیعی

محاکمات 
سناریوی امریکایی در مورد شاه به مراحل پایانی خود نزدیک می شد شوکراس تصمیم نهایی امریکا را از زبان سالیوان چنین می گوید در اواخر دسامبر سالیوان برای انجام ماموریتی به کاخ رفت که به قول خودش برای یک سفیر غیر عادی بود که می بایست به رئیس کشوری که نزد او اعزام شده بود بگوید باید کشورش را ترک کند . 
اولین پرده این نمایش اوارگی و مرگ تدریجی شاه از 26 دی ماه 1357 رقم خورد .شاه و فرح با هلیکوپتر به فرود گاه مهر اباد منتقل شدند شاه 2 ساعت منتظر ماند تا بختیار از مجلس رای اعتماد بگیرد بختیار پس از گرفتن رای اعتماد به مهر اباد امد پس از ان شاه با اشک با مشایعین خود خداحافظی کرده وبه همراه فرح سوار بر هواپیما شدند . 


مصر : 
مقصد نهایی شاه در این سفر امریکا بود واگر بدون توقف بین راه یا بعد از توقف 5روزه در مصر عازم امریکا می شد گرفتاری های بعدی برای او پیش نمی امد زیرا امریکاییها در ان موقع متعهد به پذیرفتن شاه در امریکا بودند 
نخستین استقبال محمد رضا شاید شیرین ترین استقبال دوره دربدری او بود شرح یکی از این شبها را از زبان فریده دیبا مادر فرح نقل می کنیم :
"با انکه پزشکان محمد رضا را از مصرف مشروبات الکلی منع کرده بودند یک گیلاس کنیاک نوشید و گیلاس او چند بار دیگر هم پر و خالی شد ......محمدرضا که اشکارا تحت تاثیر الکل قرار گرفته بود زار و زار مانند طفل معصومی میگریست "و اما در مورد رفتار او با اطرافیان و مسائل مالی که برای او پیش امد کرد می نویسد : "محمد رضا عمدا اطرافیانش را تشویق می کرد او را ترک کنند و سراغ زندگی خود بروند و به این ترتیب طی چند روز تعداد اطرافیان محمد رضا وما به چند نفر تقلیل یافت .انچه محمد رضا را نگران می ساخت ولخرجی ها و عیاشی های این همراهان بود.

انها هر غلطی که می خواستند می کردند و پول ان را به حساب محمد رضا می گذاشتند صورت حساب های هتل مجلل مامونیه برای مخارج اطرافیان محمد رضا طی چند روز به رقم تکان دهنده 200 هزار دلار رسید ......واضح بود که همه می خواهند محمد رضا را بدوشند . شاه اب پاکی را روی دست همه انها ریخت وگفت "ما فعلا در تبعید هستیم وپولی نداریم به شما بدهیم اگر کسی می تواند مخارج خود را تامین کند می تواند همراه ما بماند در غیر این صورت میتواند به ایران برگردد"

مراکش: 
پس از اقامت چند روزه در اسوان مصر شاه دعوت نامه ای از ملک حسن دوم پادشاه مراکش دریافت کرد شاه به گمان این که این دعوت هم جز ئی از توصیه های امریکا برای ارام کردن او ضاع و به امید تغییر شرایط می باشد به این دعوت پاسخ مثبت داد اما با ورود به مراکش شرایط تغییر کرد ملک حسن که به اذعان بسیاری از تاریخ نویسان به طمع ثروت 50 میلیاردی شاه او را به مراکش دعوت کرده بود با این پاسخ شاه روبرو شد که تمام ثروت او به صد میلیون هم نمی رسد ملک حسن از دعوت خود پشیمان شد و بعد از انقلاب در ایران محترمانه عذر او را خواست . مقامات مراکشی هم از شاه به عنوان 
"مردی که برای شام امده بوده "(وپس از صرف شام نمی رفت )یاد می کردند . 
ملک حسن هم بنا به اقتضائات و قطع امید از دست یافتن به چند دهکی از ثروت شاه برای او روشن ساخت که باید قبل از کنفرانس سران اسلامی که قرار بود ماه اوریل در مراکش تشکیل شود انجا را ترک کند .

نویسنده کتاب من و فرح پهلوی دلیل دیگری را از قول فرح پهلوی برای اخراج از مراکش بر می شمرد فرح می گوید که الکساندر دومارانش (رئیس سازمان امنیت فرانسه ) در ملاقاتی با ملک حسن اورا متقاعد می کند که اقامت شاه در مراکش ممکن است عواقب وخیمی در پی داشته باشد و حتی با شمردن وظایف مهمتری مثل حفظ ونگهداری تنگه جبل الطارق او را تحریک به اخراج شاه می کند تصمیمی که بعد به صورت غیر رسمی به او ابلاغ شد . 
روز 22 فوریه (سوم اسفند 1357)نماینده ای از طرف شاه ریچارد پارکر سفیر امریکا در مراکش ملاقات کرده و تمایل و تصمیم شاه را برای عزیمت به امریکا به انان انتقال داد اما امریکا که از سویی طمع در ارتباط با جمهوری نوپا را داشت واز سویی با حمله به سفارت خود مواجه شده بود به این تقاضا پاسخ منفی داد انچنان که بعد از این که برژینسکی این تقاضا را با کارتر مطرح کرد کارتر هم برخلاف معمول با عصبانیت و تندی گفت "که من نمی توانم ببینم که شاه در امریکا مشغول بازی تنیس است در حالی که جان اتباع امریکایی به خاطر او به خطر افتاده است "در طول ماه مارس 1979 (دهم اسفند تا دهم فرور دین ) شاه در تکاپوی یافتن مامنی تازه بود انتخاب نخست او کشور های اروپایی مانند سوئیس و انگلستان بود که در این کشورها ملکهای شخصی داشت اما حتی کشور فرانسه هم که به امام خمینی ره اجازه اقامت داده بود به شاه روی خوش نشان نداد شاه از بودن در افریقا هم نگران بود و احساس ناخوشایندی داشت زیرا تجربه تلخ تبعید پدر را به یاد او می اورد سرانجام دوستان امریکایی اش راکفلر و کیسینجر توانستند جزایر باهاما واقع در غرب اقیانوس اطلس در فاصله ای نه چندان دور از سواحل فلوریدا را برای اقامت شاه پیدا کنند .کشوری دارای 700 جزیره،مستقل اما عضو جامعه مشترک المنافع انگلستان .

باهاما: 
پس از ان که موافقت مقامات باهاما هم به واسطه پرداخت مبلغ قابل توجهی از حساب شاه نزد بانک راکفلر جلب شد و همراهانش و368 چمدان وسائل شخصی با هواپیمای شخصی ملک حسن به سوی باهاما به راه افتادند . چون وضعیت امنیتی در جزایر توریستی باهاما زیاد مناسب نبود بنا به توصیه راکفلر شاه ارمائو یک کارشناس روابط عمومی جوان و چند گارد محافظ هم استخدام کرد . 
اما این نوشته فریده دیبا (مادر فرح) پس از ترک مراکش به روشنی بیانگر میزان وحشت وحالات روحی انها بوده : 
"جزایر باهاما در نزدیکی ایالت فلوریدای امریکا قرار دارند واین نزدیکی به اندازه ای است که ما احساس می کر دیم در امریکا هستیم احساس نزدیک بودن به امریکا به ما اعتماد به نغس و اطمینان می داد ! 
در مصر و مراکش احساس می کردیم در کشور های قرون وسطایی هستیم وقتی موقع نماز ظهر و عصر صدای الله اکبر از بلند گوهای مساجد بلند می شد محمد رضا و همه ما به وحشت می افتادیم زیرا در تهران اشوب زده ماه ها بانگ الله اکبر را که انقلابیون سر می دادند شنیده و لرزیده بودیم " 
اقامت شاه در باها ما اقامتی پر خرج و پر نکبت بود دولت باهاما هم به انها اخطار کرده بود که حق ندارند هیچ تفسیری در مورد رویداد های ایران بنمایند . 
وحشت زائد الوصف شاه هم یکی از وسائل غارت این ثروت شده بود انچنان که بعد از اعلام امادگی حتی چریک های فلسطینی هم برای ترور شاه ، شاه از نخست وزیر باهاما تقاضای کمک کرد نخست وزیر هم 30 پلیس زبده را به فوریت به همراه یک پیام فرستاد " که نمی توانید بایک شام مجانی این ماموران راضی به حفاظت خود کنیدو باید هزینه انها را سخاوتمندانه بپردازید " ویا این که هر چند روز یک بار رئیس پلیس باهاما به بهانه این که خبری از ورود تروریست های فلسطینی یا ماموران اعزامی حکومت تهران دارد صورتحسابی به ارمائو می داد ویا اینکه شاه بابت اقامت ده هفته ای در یک ویلای کوچک سه اتاقه و نمور 2/1 میلیون دلار پرداخت کرد . 
اما شاه در این منطقه به نحوه دیگری به منبع درامد دولت باهاما شده بود دولت که در ازای دریافت پول های کلان متعهد به محافظت از شاه شده بود مامورانی را در جلوی راه ورودی ویلای شاه مستقر کرده بود که با دریافت حق ورودیه نفری 15 دلار اجازه می دادند تور های توریستی وارد محل شده و در اطراف ویلای شاه پرسه بزنند و عکس بگیرند . 
با پیروزی محافظه کاران در انتخابات پارلمانی انگلستان و روی کار امدن خانم تاچر بارقه های امید در دل شاه زنده شد زیرا خانم تاچر قبل از پیروزی قول مساعدت وهمکاری برای پناهندگی به شاه داده بود و شاه هم به دلیل این که در احساس امنیت میکرد واملاکی هم در انجا داشت بسیار متمایل به اقامت در انجا بود و تقاضای خود را با مقامات انگلیسی در میان گذاشت اما دولت انگلیس برای ان که جنجالی پش نیاید مامور خود را که سابقه دوستی با شاه را داشت به نام دنیس رایت با نام مستعار ادوارد ویلسون روانه باهاما کرد این مامور هم نظر منفی دولت را هر چند با دلایلی سطحی به شاه منتقل کرد و این جوابی دیگر بر خوش خدمتی های او برای دولت های بزرگ بود . 
در اوایل ژوئن (اواسط خرداد 1358 )دولت باهاما از تمدید ویزای اقامت شاه در ان کشور خودداری کرد و شاه باز هم اواره برای یافثن پناهگاهی به دوستان امریکایی اش متوسل شد .

مکزیک : 
راکفلر و کیسینجر توانستند موافقت رئیس جمهور مکزیک را برای اقامت شاه در ان کشور جلب کنند رابرت ارمائو که دقیقا پست و مقام او مشخص نیست و همه کاره شاه علیل در ان روزها بوده و بسیاری او را به عنوان عامل سیا به شاه معرفی می کردند اما به هر حال شاه که از غلام خانه زاد بودن خود مطمئن بود و چیزی برای پنهان کردن از امریکایی ها نمی دانست در استخدام او شکی به دل راه نداده بود .ارمائو قبل از شاه برای پیدا کردن محل مناسب اقامت به مکزیک سفر کرد او جایی در شهر توریستی کورناواکا (کوئرناواکا) در مجاورت مکزیکوسیتی برای اقامت در نظر گرفت . 
شاه و فرح و سایر همراهان روز دهم ژوئن (بیستم خرداد 1358 )عازم مکزیک شد و از جای وسیع و تازه خود در مقایسه با ویلای کوچک و نارا حت باهاما راضی به نظر می رسیدند .

در مورد اقامت در مکزیک فریده دیبا این گونه می نویسد : 
"اقامت در مکزیک برای محمد رضا زجر اور بود زیرا او باید هر هفته شیمی درمانی می شد اما ما در ویلای گل سرخ روزهای روز های دلچسبی داشتیم در کوئر ناواکا چند تن از دوستان امریکایی شاه به ملاقاتش می امدند : هنری کیسینجر ، جرالد فورد ، ریچارد نیکسون ، فرانک سیناترا ، دیوید رکفلر ، الیزابت تیلور ..........." 
در کتاب پدر و پسر اقای محمود طلوعی هم به ملاقات چند تن از مقامات سابق ایران اشاره کرده که از یکی از انان به نام هوشنگ نهاوندی رئیس سابق دانشگاه تهران و اخرین رئیس دفتر فرح نام می برد که در نوشتن کتابی که شاه در نظر داشت برای دفاع از خود بنویسد به او کمک کرد این کتاب تحت عنوان " پاسخ به تاریخ " به زبان فرانسه در پاریس منتشر شد این نوشته ها در تاریخ 16 سپتامبر 1979 (25 شهریور 1358 ) در محل اقامتش در مکزیک امضاء شده است .

چهار هفته از اقامت در مکزیک گذشته بود که حال شاه رو به وخامت می نهد ارمائو دکتر بنجامین کین یکی از پزشکان معروف نیویورک را برای معالجه شاه به مکزیک می اورد این پزشک بنا به گفته فریده دیبا پس ازمعاینه و مطالعه پرونده پزشکی شاه علاوه بر سرطان پیشرفته و مالاریا ، یرقان شدید شاه را تشخیص داد یرقان انسدادی و سپس صراحتا دکتر ژرژ فلاندرن را مسئول پیشرفت سرطان در بدن شاه معرفی می کند داروهای تجویز شده را نه تنها مفید ندانسته که حتی بعضی از انان را مثل کورتیزن را بسیار مضر دانسته است . 
این بار نه به توصیه امریکایی ها که به توصیه پزشکان، شاه بار دیگر باید به بیمارستانی مجهز برای مداوا منتقل میشد . 
امریکا : 
سرانجام کارتر تحت فشار اطرافیانش مجبور شد روز 21 اکتبر (29 مهر 1358) اجازه مسافرت شاه و همسرش را به امریکا با ویزای توریستی صادر کرد . 
با اجازه اقامت کوتاه مدتی که برای درمان به شاه داده شده بود شاه با یک هواپیما ی کرایه ای شرکت گلف استریم به سمت نیویورک حرکت کرد شاه مکزیک را در حالی ترک می کرد که رئیس جمهور مکزیک خود در دو نوبت به او گفته بود "مکزیک را خانه خود بدانید ما در اینجا به شما خوش امد می گوییم "

فریده دیبا در مورد ورود به نیویورک این گونه می گوید : 
"موقعی که در یک فرود گاه نا شناس در فورت لادردیل فرود امدیم هیچ کس را منتظر خود نیافتیم در فرود گاه فقط یک کارشناس امریکایی از اداره بازرسی مواد کشاورزی امریکا منتظرمان بود که همه وسائل ما را بازرسی کرد تا مطمئن شود از مکزیک گل وگیاه یا تخم سبزیجات و میوه همراه خود نیاورده ایم . محمد رضا در ان حال نزار و رنگ پریده که تب شدید هم ازارش میداد گفت : ببینید روزگار با ما چه کرد ؟ در همین امریکا ترومن ، اف کندی و کارتر به استقبال من می امدند و فرش قرمز زیر پایم پهن می کردند "شاه نه در بیمارستان مموریال که برای درمانش در نظر گرفته شده بود بلکه در بیمارستان نیویورک وابسته به دانشگاه کورنل با نام مستعار دیوید نیوسام بستری شد فرح هم در اتاقی در مجاورت همان اتاق اسکان یافت که با یک در به هم وصل می شدند با تمام تلاش هایی که برای سری نگاه داشتن این مطلب می شد سریعا این مطلب به رسانه ها کشیده شد .

درلحظات اولیه ورود شاه و بستری شدنش رئیس بیمارستان به ملاقات او می اید واز شاه برای کمک به تجهیزات بخش سرطان شناسی بیمارستان و به عنوان شرکت در یک کار خیر تقاضای یک میلیون دلار می کند شاه نیز که با مرگ دست و پنجه نرم می کرد چاره ای جز جواب مثبت به این باج خواهی نداشت. شاه در این بیمارستان به زیر تیغ جراحان رفت و جراحی شد اما حتی جراحی او هم روندی طبیعی در پیش نگرفت ان گونه علی رغم انکه همه ازمایش ها و عکس هایش حاکی از وضع بد طحال او داشت و اصرار دکتر کولمن سرطان شناس و مامور رسیدگی به وضع شاه بر خارج ساختن طحال او جراحان کیسه صفرا ی او را در اوردند این مسئله بعدا مشکل ساز شد چنانچه مسائل مربوط به طحال موجب مرگ او شد . 
در ماه های اتی شاه که برای انتقال او از باهاما از کلمه محموله استفاده می شد پس از نام دیوید نیو سام نام مستعار پزشکی پیتر اسمیت برای او مورد استفاده قرار گرفت . 
اقدام دانشجویان و دانش اموزان در تسخیر لانه جاسوسی در چهارم نوامبر (13 ابان 1358 ) این ارامش کاذب و مقطعی را از شاه می گیرد و این بار دولتمردان امریکایی و علی الخصوص کارتر به تکاپوی خارج کردن شاه از امریکا می افتند تا مگر به این وسیله برای ازادی گروگان های خود بتوانند وگشایشی حاصل شود . 
شاه که چاره ای دیگر پیش رو نمی بیند اظهار تمایل می کند که به مکزیک بازگردد اما وزارت خارجه امریکا از دادن ویزا به شاه خودداری میکند و این اغازی برای تکاپوی دوباره امریکاییان بود برای یافتن پناهگاهی دیگر برای شاه . 
از سفرای امریکا در کشور های محل ماموریتشان خواسته شد که با دولت های محل ماموریت خود تماس گرفته از انان بپرسند : ایا این لطف را در حق امریکا می کنید که با پذیرفتن شاه سابق ایران در کشورتان به ازادی گروگان های امریکایی کمک کنید " 
بیشتر کشورها صریحا جواب رد دادند تنها کشوری که حاضر شد از شاه میزبانی کند مصر بود که بنا به مصالح امریکا و شاید ترس خود شاه از نزدیک شدن به ممالک اسلامی این پیشنهاد رد شد . شاه پس از مرخصی از بیمارستان نیویورک به طور موقت به پایگاه لک لند (تگزاس) منتقل شد و در بیمارستانی مخصوص به بیماران روانی ارتش بستری شد در این پایگاه بنا به نوشته های فریده دیبا که از زبان فرح می نویسد ( فریده دیبا پس از نیویورک از شاه جدا می شود ) : رفتار بسیار زننده ای با انان می شود در یک اتاق با وسایل مندرس اسکان داده می شوند و حتی فرمانده این پایگاه ژنرال آکر مرتب از فرح می خواهد که هم بازی تنیس او باشد . 
سرانجام تنها کشوری که تحت فشارهای امریکا حاضر به پناه دادن شاه می شود پاناماست .

پاناما : 
شاه علی رغم میل باطنی خود انتخابی جز پاناما را پیش رو نمی دید و دولتمردان امریکایی هم با فرستادن نمایندگانی شاه را مجاب به این سفر کردند .شاه سرانجام صبح روز پانزدهم دسامبر (23 اذر 1358) با یک هواپیمای باری c9نیروی هوایی امریکا پایگاه لک لند را به مقصد پاناما ترک کرد و در فرود گاه هاوارد واقع در یکی از پایگاه های نظامی امریکا فرود امد . میزبان شاه و صادر کننده ویزای او رهبر نظامی پاناما عمر توریخوس بود که از قبل دندان هایش را برای فرو بردن در این لاشه ی متعفن تیز کرده بود پس از انکه شاه وارد کانتادورا در پاناما شد به محض این که چشم ژنرال توریخوس به محمد رضا افتاد از سرهنگ جهانبینی که همراه شاه بود اهسته پرسید :" ببینم این شاه ، شاه که این همه می گویند فقط همین است " او بعدا ضمن تشریح سفر شاه به پاناما گفته بود که" افساته عظمت شاهمشاهی 2500 ساله ایران و زرق و برق خاندان پهلوی به دوازده نفر ، چند چمدان و دو سگ تقلیل یافته بود"

شاه پس از مراسم استقبالی که با مراسمات استقبال های پیشین او ( البته همه استقبال های بعد از سقوط این گونه بودند ) بسیار فرق میکرد به وسیله یک هلی کوپتر نظامی امریکا به جزیره کونتادورا که برای اقامت او در نظر گرفته شده بود پرواز کرد . 
اقامت در پاناما را شاید میتوان نکبت بارترین قسمت اوارگی شاه نامید قسمت هایی از نوشته های فرح دیبا در کتاب دخترم فرح را در این مورد میخوانیم که : 
"فردا ژنرال عمر توریخوس برای دیدن شاه امد عمر توریخوس ادم بسیار بی ادبی بود و به هیچ وجه اداب گفت و گوی دیپلماتیک را رعایت نمی کرد ملاقات او با شاه بسیار دلسرد کننده بود ...... 
توریخوس با بی ادبی تمام چوپن می نامید چوپن در اصطلاح مردم پاناما یعنی تفاله ( پرتغالی که اب ان را تا قطره آخر گرفته اند ) ... 
دخترم تعریف می کرد که این مردک نیمه وحشی (توریخوس ) به من نظر سوء پیدا کرده و مرتبا به دیدن شاه به کونتادورا می امد او می گفت شما هر چه بخواهید برایتان تهیه خواهم کرد!بهتراست این مرد بیماررارهاکنید "

درکنارتمام بیماری های جسمانی شاه ، شاه دچار بیماری خطرناکتری بود بیماری که باعث نابود شدن او گشت او دچار وحشت شده بود بعد از صدور حکم دادگاه انقلاب مبنی بر این که اگر فرح همسرش را بکشد مورد عفو قرار خواهد گرفت او حتی از همسرش نیز می ترسید شاه در محاصره محافظان مزدوری قرار گرفته بود که در ازای پاداشی که برای کشتن او در نظر گرفته شده بود به انان نیز مانند قاتلان بالقوه خود می نگریست وپس از شنیدن زمزمه هایی مبنی بر وارد معامله شدن مقامات پانامایی به نمایندگان ایرانی و پی گیری پرونده او توسط وکلای استخدام شده جمهوری اسلامی برای دستگیری او، سر تا پای شاه را وحشت فرا گرفت شاه به تعبیر خود طعمه ی برای ازادی گروگان های امریکایی شده بود و از خود به عنوان "زندانی محبوب امریکا " یاد می کرد. شاه به صورت زندانی در جزیره کونتادورا در امده بود که وقیحانه حتی پول ضبط صوتی که برای استراق سمع اتاق او نیاز داشتند را از خود او می گرفتند . 
شاه مستاصل در یکی از دیدار های سفیر اسراییل از او ، تقاضای یک محافظ شخصی از موساد می کند این محافظ 12 ساعت بعد در جزیره حاضر می شود . ژنرال اسراییلی مایک هراری انگلیسی الاصل تا روز مرگ شاه در کنار وی باقی ماند . 
نوریه گا شخصی بود که توریخوس برای محافظت شاه در زمان اقامت در پاناما در نظر گرفته بود اوهم با سو استفاده از وحشت شخص شاه پی در پی دنبال خالی کردن جیب های شاه بود او 750هزار دلار حقوق ماهیانه برای گارد محافظ و صد هزار دلار ماهیانه برای مخارج تغذیه انان می گرفت . 
نوریه گا هر بار با دادن یک گزارش غلط مبنی بر ورود تروریست ها سعی در سر کیسه کردن شاه داشت که هر گاه در پرداخت پول از طرف ارمائو و دستیارانش سخت گیری می شد. فورا یک هواپیمای کوچک بر فراز ویلای شاه به پرواز در می امد و ضد هوایی ها به شلیک کردن می پرداختند بعد نوریه گا به شاه اطلاع می داد که این هواپیما متعلق به تروریست ها بوده که از کاستاریکا برای کشتن او امده بودند . بدین ترتیب راهی برای فرار از باج دهی به نوریه گا نبود . 
حوادث و نکبت هایی که شاه در پاناما با انها دست به گریبان بود مثنوی هفتاد منی است که مجال دیگری می طلبد اما شاید این چند خط نوشته فریده دیبا نمایانگر این اوضاع باشد : " تمام ناز و تنعم و نعمت دوران پهلوی برای خانواده ما به ایام کوتاه دربدری در پاناما نمی ارزید " 
شاه وحشت زده در پی یافتن پناهگاهی می گشت و تنها گزینه های پیش رو برای او امریکا و مصر بود دولت امریکا حاضر بود در قبال استعفای از سلطنت و به عنوان یک شهروند عادی شاه را بپذیرد. اما باد نخوتی که در طول چند دهه در سر شاه فرو رفته بود یک شبه خالی نمی شد هر چند که ممانعت هایی از سوی امریکا برای سفر شاه به مصر صورت گرفت اما شاه اخرین مقصد سفر خود را مشخص کرده بود . 
فرح تقاضای اقامت در مصر را تلفنی با جهان سادات همسر انور سادات در میان گذاشت جهان سادات مه به گرمی از این تقضای انان استقبال کرد. انور سادات هم چند دقیقه بعد با تماس با پاناما به شاه می گوید که هواپیمای شخصی اش را روانه پاناما سیتی خواهد کرد. چون استراق سمع از تلفن های شاه به عمل می امد مقامات پانامایی ممانعت هایی برای خروج شاه به وجود می اورند که بر وحشت شاه می افزایند و باعث وخامت حال او می شوند هنگامی که منتظر هواپیمای سادات هستند ناگاه وضع جسمی و مزاجی شاه رو به وخامت نهاده و شاه که دچار مشکل تنفسی می شود بر زمین می افتد . 
شاه به بیمارستان منتقل می شود و با تماس ارمائو دکتر دو یبکی جراح معروف امریکایی به همراه یک تیم پزشکی روانه پاناما می شود اما به دلیل کمبود امکانات پزشکی پاناما عملی روی شاه انجام نمی شود و شاه تنها به مدت دو هفته تحت درمان قرار می گیرد تا امادگی لازم برای پرواز به مصر را به دست اورد . سر کیسه شاه در این مدت هم جالب توجه است چه به عنوان کمک میلیون دلاری به بیمارستان و یا تعرفه سیصد هزار دلاری که حتی تمام مجموعه بیمارستان هم این ارزش را نداشته است . 
مصر: 
بالاخره شاه با یک هواپیمای کرایه ای باری شرکت اورگرین که به زحمت جای نشستن شاه و 20 همراهش را دارد روز یک شنبه سوم فروردین پاناما را به مقصد مصر ترک می کند شاه وضع جسمی خوبی ندارد و با ان که چند پتو روی او انداخته اند از سرما اشکارا می لرزد .هواپیما پس از یک توقف برای سوخت گیری در جزایر ازور پرتغال به سوی مصر راه می افتد . شاه با استقبال انور سادات و همسرش وارد مصر می شود .
شاه بلافاصله از فرودگاه با هلیکوپتر ازفرودگاه به بیمارستان نظامی معادی بر ساحل نیل منتقل می شود چند روز بود دکتر دو بیکی به همراه یک تیم پزشکی وارد قاهره می شود. 
شاه روز 28 مارس(8 فر ور دین 1358 ) تحت عمل جراحی قرار می گیرد و طحال شاه را دلیل ریشه دوانیدن سرطان بیش از حد بزرگ شده بود برداشته شد البته طبق قول فریده دیبا در این جرحی اشتباهات عمدی هم صورت گرفت انچنان که یکی از پزشکان مصری که در اتاق عمل حضور داشته به نشانه اعتراض اتاق عمل را ترک می کند و می گوید انها دارند عملا شاه را می کشند . 
ده روز بعد از عمل دوباره حال شاه رو به وخامت می گذارد و علت این هم خودداری دکتر دوبیکی و دکتر کین از کار گذاشتن لوله ای برای خارج ساختن مایعات و عفونت ها بوده که این خارج کردن مایعات هم در چند بار و مرحله انجام می شود اما به هر حال نمی توان گفت که هیچ دکتری کاملا برای مداوای حال شاه به بالین او می امد شاه پس از مرخصی از بیمارستان در قصر قبه در نزدیکی قاهره مستقر شد شاه بر خلاف معمول که با اشتیاق خبر نگاران خارجی را می پذیرفت در قاهره به انزوا گرایید واز پذیرفتن خبر نگاران و مصاحبه کردن پرهیز می کرد بنا به قول محمود طلوعی نویسنده کتاب پدر و پسر پرهیز و انزوای شاه جنبه مراعات حال میزبانش انور سادات را هم داشت . تااین که در اویل خرداد 1359 خانم کاترین گراهام مدیر موسسه مطبوعاتی واشنگتن پست و یکی از خبر نگاران معروف امریکایی تقاضای مصاحبه با شاه را می کنند شاه پس از مشورتی با انور سادات این پیشنهاد را می پذیرد و اخرین مصاحبه قبل از مرگش که حاکی از تقریبا شفافترین نظرات اوست را رقم می زند .

شاه در این مصاحبه به سیاست های دولت های غربی به خصوص امریکا و انگلیس حمله می کند که این حملات جنبه گلایه و التماس نیز می پذیرد و کارتر را عامل اصلی سقوط رژیم سلطنتی در ایران می داند شاه از این که برای سرکوبی مخالفانش دست به خشونت نزده اظهار تاسف می کند ! و می گوید اگر مثل امروز فکر می کرد در به کار بردن نیروی نظامی برای سرکوبی مخالفان تردیدی به خود راه نمی داد !!

او همچنین از سیاست نرمش و سازش در مقابل انقلابیون اظهار پشیمانی و ندامت می کند این مصاحبه در حالی به پایان می رسد که شاه بر مواضع پیشین خود پا فشاری می کند و به قول مصاحبه گر واشنگتن پست مصاحبه ای پر از ارزو ، افسوس و اه انجام می گیرد .

 

مرگ:
شاه از 28 تیر ماه کم کم به اغما فرو می رود و هر ساعت بی هوشی او عمیق تر می شود .محمد رضا پهلوی در ساعت نه صبح 27 ژوییه 1980 (5مرداد 1359) مرد. در مراسم تشییع جنازه او تنها سادات، نیکسون رئیس جمهور سابق امریکا و کنستانتین پادشاه سابق یونان شرکت کردند. حتی ملک حسین دوست قدیمی شاه که بسیار به او مدیون بود هم زحمت شرکت در این مراسم را به خود نداد واز میان هیئت های دیپلماتیک خارجی مقیم مصر تعداد کمی در مراسم حضور یافتند . شاه بنا به وصیت خودش در مسجد الرفاعی در کنار قبر پدرش به خاک سپرده شد .

این پایان دیکتاتوری بود که هرگز به ایرانی بودن خود افتخار نکرد و همواره به ان پشت می کرد و بزرگترین ارزوی دوران تبعیدش این بود که کاش بعد از کودتای 28 مردادبه ایران باز نگشته بود و در امریکا به بازرگانی می پرداخت .

او هرگز یک ایرانی نبود.

منابع :

1-پاسخ به تاریخ - محمد رضا پهلوی ترجمه دکتر حسین ابوترابیان انتشارات زریاب 
2- پدر و پسر - ناگفته هایی از زندگی و روز گار پهلوی ها محمود طلوعی انتشارات نشر علم 
3-من و فرح پهلوی - اسکندر دلدم انتشارات به افرین 
4-روزگار با ما چه کرد - ابراهیم حسن بیگی انتشارات مدرسه برهان 
5-دخترم فرح - فریده دیبا 

مرکز اسناد

مدیر سایت بازدید : 472 یکشنبه 01 بهمن 1391 نظرات (0)

عصر ایران: موسسه نظر سنجی " پیو" (pew) در نظر سنجی خود از میان مردم  کشورهای مختلف نظر آنها را درباره ایران مورد ارزیابی و سنجش قرار داده است.

 مثبت را نسبت به ایران دارند و آلمانی ها منفی ترین نظر را درباره ایران دارند.

 76 درصد از پاکستانی های شرکت کننده در این نظر سنجی گفته اند که نظر مثبتی نسبت به ایران دارند ، در حالی که  91 درصد از آلمانی ها گفته اند که نظر منفی نسبت به ایران دارند.

پس از پاکستانی ها مردم لبنان و تونس با 39 درصد در رده دوم و سوم دوستداران ایران قرار گرفته اند.

روسیه و یونان و ترکیه نیز به ترتیب با 36 ، 27 و 26 درصد در رده های چهارم و ششم این نظر سنجی قرار گرفتند.

مردم آمریکا با 13 درصد نظر مثبت نسبت به ایران در رده هفدهم قرار گرفته اند و مردم ایتالیا با 5 درصد احساس مثبت نسبت به ایران در جایگاه 21 (آخر)قرار دارند.

همچنین بر اساس نظر سنجی موسسه پیو مردم آلمان با 91 درصد نظر منفی نسبت به ایران در جهان بیشترین احساس منفی را نسبت به ایران دارند و پس از آلمان ، مردم فرانسه و ایتالیا به ترتیب با 86 و 85 درصد منفی ترین نظر را نسبت به ایران داشته اند.

در این لیست مردم آمریکا با 68 درصد نظر منفی نسبت به ایران در جایگاه 12 قرار گرفته اند و مصری ها هم با 76 درصد نظر منفی نسبت به ایران در رده هشتم قرار دارند.

مردم پاکستان اما در این لیست در رده آخر (21) قرار دارند و تنها 8 درصد از پاکستانی ها اعلام کرده اند که نظر منفی نسبت به ایران دارند.

مردم چین با 62 درصد نظر منفی نسبت به ایران در رده چهاردهم این لیست هستند.

مدیر سایت بازدید : 578 شنبه 30 دی 1391 نظرات (1)

در طول تاریخ، همواره بشر سعی كرده تعریفی برای زیبایی بیابد. ماهیت مبهم زیبایی، همواره شعرا، فلاسفه و هنرمندان را به‌خود مشغول كرده و آنها كوشش كرده‌اند تا تعریفی برای آن بیابند.

از دید افلاطون و ارسطو؛ زیبایی، تقارن، هماهنگی و هندسه بود. زیبایی این اجزای هماهنگ به ناظر وابسته نبود و از دید هر كسی زیبا بود. این نظرها بعدها توسط هنرمندان رنسانس كه برای ظاهر انسان تناسب‌های ایده‌آل وضع كردند بازنگری شدند. گرچه عوامل فرهنگی و اجتماعی بر ایجاد ذهنیت در مورد زیبایی تاثیر می‌گذارد، ایده‌آل‌های زیبایی، محك زمان را از سر گذرانده و همچنان پابرجاست.

به گزارش برترین ها؛ در این میان بینی از آنجا كه در مركز صورت قرار دارد به نوعی تناسب و قرینگی آن را موجب می‌شود. شاید به همین دلیل هم باشد كه زیبایی فرم بینی درصورت نقش مهمی دارد و گرایش به جراحی زیبایی این عضو روز به روز بیشتر می‌شود.

دكترحمیدرضا مفرد، فوق تخصص جراحی پلاستیك و زیبایی تمام مواردی راكه در مورد جراحی بینی قبل و بعد از عمل باید بدانید، توضیح‌می‌دهد.

 

بینی در زیبایی شناسی چه نقشی دارد؟

 

از آنجا كه بینی در وسط صورت قرار دارد و بارزترین واحد زیبا شناختی صورت است در رابطه با سایر اجزای صورت به‌خصوص چانه، لب‌ها و ابروها بررسی می‌شود.  ارتباط بینی و صورت شامل زاویه‌های بینی با لب فوقانی، بینی باپیشانی و بینی با صورت است. در مورد زاویه بینی با صورت، اندازه مناسب این زاویه در مردان 36 درجه و در خانم‌ها 35 درجه است. توجه داشته باشید با افزایش ارتفاع بینی و افزایش زاویه بینی با صورت بینی بزرگتر و بد شكل‌تر است.

 

فرد از كجا بفهمد كه به جراحی بینی نیاز دارد؟

 

دلایل مراجعه برای عمل بینی می‌تواند به‌علت مشكلات تنفسی یا نارضایتی از مشكل و ظاهر بینی باشد. در كل برای داشتن تنفس خوب باید دریچه خارجی و داخل بینی دارای عملكرد مناسب باشند و تیغه بینی و شاخك‌های بینی باعث انسداد مسیر راه تنفسی نباشند. مخاط پوشاننده داخل بینی سالم و آلرژیك نباشد. در عمل رینوپلاستی اصلاح انحراف تیغه بینی، بزرگی شاخك‌های بینی یا همان پولیپ و اصلاح نارسایی دریچه داخلی و خارجی بینی معمولا انجام می‌شود ولی این به آن معنا نیست كه فرد بعد از عمل جراحی بینی صددرصد دارای تنفس خوب و بدون مشكل خواهد بود. در بیشتر موارد در چند ماه اول بعد از عمل جراحی به‌علت تورم مخاط تنفسی تا حدی سخت‌تر هم می‌شود. معمولا بعد از عمل جراحی بینی به‌صورت برگشتی ترشح مخاط بینی زیادتر شده و در بعضی موارد ممكن است آبریزش بینی تا چند ماه ادامه یابد. نارضایتی از ظاهر بینی از دلایل عمده مراجعه برای عمل رینوپلاستی است. اینكه چه كسی نیاز به عمل جراحی زیبایی بینی دارد به 2موضوع مربوط می‌شود

 

اول: تصویر ذهنی فرد از بدن خود. دوم: آیا عمل رینوپلاستی می‌تواند ظاهر بینی را بهتر كند یا نه؟ اگر می‌تواند، تغییر قابل ملاحظه‌ای است یا نه؟

 

پس برای كاندیدا كردن یك فرد برای عمل رینوپلاستی اول خود شخص است كه از ظاهر بینی‌اش ناراضی است و دوم مشاوره و بررسی توسط جراح پلاستیك كه مشخص می‌كند آیا عمل جراحی زیبایی بینی باعث بهتر شدن شكل فرد می‌شود یا نه؟ در كل هدف از عمل جراحی زیبایی بینی بالا بودن اعتمادبه‌نفس و تصویر بهتر ذهنی برای شخص است.

 

جراح بینی را چطور باید انتخاب كرد؟

 

هر چند بینی در مركز صورت است و كانون توجه ولی در زیباشناختی صورت و هماهنگی سایر اجزای صورت به‌خصوص چانه، گونه‌ها و طبیعی بودن وضعیت فك‌ها بسیار مهم است. در خیلی از موارد به‌خصوص در اشخاصی كه چانه كوچك و عقب دارند رینوپلاستی بدون جراحی ژینوپلاستی یا جلو آوردن چانه نتیجه دلخواه را نمی‌دهد. همین موضوع اهمیت انتخاب جراح بینی را نشان می‌دهد. فوق تخصص جراحی پلاستیك با تسلط بر زیباشناختی صورت و همچنین تسلط بر سایر عمل‌های جراحی زیبایی صورت مناسب‌ترین فرد برای انجام عمل رینوپلاستی است. در كل برای انتخاب جراحی زیبایی بینی بهتر است جراح یا دارای فوق‌تخصص جراحی پلاستیك باشد كه اسامی آنان در سایت انجمن جراحان پلاستیك و زیبایی ایران درج شده است یا جراح گوش و حلق و بینی كه در این زمینه تجربه و مهارت دارد.

 

تكنولوژی‌های جدید جراحی بینی چیست؟

 

در حال حاضر واژه رینوپلاستی پیشرفته در كنگره‌ها یا مجامع علمی زیاد شنیده می‌شود. منظور از رینوپلاستی پیشرفته این است كه برش وجود ندارد یا از لیزر برای عمل جراحی بینی استفاده می‌شود. منظور از واژه رینوپلاستی پیشرفته بازسازی و تقویت دریچه‌های داخلی، خارجی و دوختن دقیق تمام اجزای بینی در جای دقیق خود است كه اتفاقا نیاز به جراحی بینی به روش باز دارد كه جلوی بینی برش كوچكی داده می‌شود. لیزر در جراحی زیبایی بینی نقشی ندارد و صرفا برای مقاصد تبلیغاتی و عوام‌فریبی استفاده می‌شود.

 

2 روش برای انجام عمل زیبایی بینی وجود دارد؛ در روش بسته كه برش داخل بینی داده می‌شود كه با توجه به عدم‌دید كافی موقع عمل دقت كمتری نسبت به روش دوم كه روش باز است دارد و در مورد اشخاصی كه نوك بینی بدشكل است یا دچار كجی شدید بینی است ترجیحا روش باز توصیه می‌شود كه موقع عمل دید بهتر و دقت بیشتری را به‌وجود می‌آورد. هرچند مهارت و تجربه جراح پلاستیك است كه روش و نتیجه عمل را تعیین می‌كند.

 

آیا امكان جراحی‌های دیگری همزمان با جراحی بینی وجود دارد؟

 

در شرایط خاصی جراحی‌های دیگر هم می‌توان با عمل جراحی بینی انجام داد كه شایع‌ترین آنها تزریق چربی گونه‌هاست. در برخی موارد عمل جراحی چانه و بینی همزمان انجام می‌شود ولی با توجه به اینكه در این مورد هم دهان و هم بینی كه تنها دو راه تنفسی هستند درگیر می‌شوند. توصیه من انجام عمل جراحی زیبایی بینی به تنهایی است، زیرا طولانی شدن عمل جراحی و بیهوشی باعث خستگی بیمار و جراح شده و دقت عمل را كاهش می‌دهد.

 

چرا در برخی از جراحی‌ها بعد از عمل، بینی كج می‌شود؟

 

در 80درصد افراد تیغه بینی كج است و انحراف مختصری دارد، حتی در شخصی كه بینی‌اش به ظاهر كج نیست. درصورت اصلاح نشدن انحراف و كجی تیغه بینی بعد از عمل جراحی بینی كجی خود را بیشتر نشان می‌دهد. در بعضی موارد كه فرد از قبل دچار بینی كج است به‌خصوص افرادی كه سابقه شكستگی بینی دارند یا افرادی كه دارای صورت غیرقرینه هستند اصلاح كامل كجی بینی امكان‌پذیر نیست. به خاطر داشته باشید در هر عمل زیبایی در 10درصد موارد ممكن است نیازبه عمل مجدد یا رتوش باشد. در مورد عمل جراحی زیبایی بینی علل نیاز به عمل مجدد شامل باقی ماندن یا كج شدن بینی، بدشكلی، جای بخیه‌ها، مشكلات تنفسی یا نارضایتی از ظاهر بینی است كه قابل اصلاح باشد. از دیگر عوارض احتمالی عمل جراحی زیبایی بینی خونریزی بعد از عمل، اشكال در تكلم و سوراخ شدن تیغه بینی است. در این موارد بهتر است بیمار به پزشك خود اعتماد كرده و با صبر و تحمل مشكل را حل كند.

 

فاصله بین 2 عمل زیبایی چقدر باید باشد؟

 

فاصله بین 2 عمل جراحی زیبایی بینی و ترمیم اشكالات آن بهتر است حداقل یك سال باشد زیرا خیلی از مشكلات در طول این مدت رفع خواهند شد؛ با گذشت زمان التهاب و چسبندگی كاهش می‌یابد و عمل جراحی آسان‌تر می‌شود. همچنین خونرسانی پوست بینی یكی از موارد مهم است كه عمل‌های جراحی متعدد با فاصله كم می‌تواند باعث صدمات جبران‌ناپذیر به پوست بینی شود.

 

غیر قرینه بودن سوراخ بینی را چطور می‌توان اصلاح كرد؟

 

غیرقرینگی سوراخ‌های بینی مشكل عمده در جراحی زیبایی بینی است. در بعضی موارد كه این غیرقرینگی ناشی از انحراف تیغه بینی است این مشكل قابل حل است ولی در خیلی از موارد نه تنها غیرقرینگی در اندازه و شكل سوراخ‌های بینی وجود دارد بلكه سایر اجزای صورت یا محل چسبیدن پره بینی به‌صورت هم غیرقرینه است كه در این موارد برطرف كردن كامل غیرقرینگی امكان‌پذیر نیست. در كل جراح بهتر است قبل از عمل مشكل را تشخیص و با بیمار در میان بگذارد. هرچند غیرقرینگی سوراخ‌های بینی معمولا از نمای زیر بینی دیده می‌شود كه فقط جراح و بیمار از آن خبر دارند.


مدیر سایت بازدید : 498 جمعه 29 دی 1391 نظرات (0)

ه گزارش افکارنیوز، کامران نجف‌زاده در جدیدترین پست وبلاگ خود نوشت: پسرم امروز گفت یک پیراهن مسی برایم بخر.یاد خاطره ای افتادم.قرار بود به مسی توپ طلا بدهند.پاریس بودم و کارت خبرنگاری ام صادر نشده بود.آویزان پیرمردی که کارمند محلی دفتر بود شدم و به استناد چند دعوتنامه قدیمی و مدارک خبرنگاری زپرتی،ساعت ها در سرما منتظر ماندیم تا بیاید.

خوب می دانم که چهره هایی اینچنین تا نباشد "اوکی "مدیربرنامه حاضر به جواب نمی شوند و اصلا هیچ کس،هیچ کس آنجا مصاحبه اختصاصی نمی گیرد.چون می داند نمی شود.من فکر می کردم باید تمام تلاشم را بکنم.شاید شد.فکر می کردم این حق هوادارهای ایرانی مسی است که یک سوال ایرانی از او بپرسند.

تا مسی از ماشین پیاده شد پریدم جلو و از میان چندین سوالی که در ذهنم بود و آن همه خبرنگاری که مبهوت نگاه می کردند پرسیدم :"درباره فوتبال ایران چه می دانید؟اصلا شناختی داری؟"گفت:"هیچی.شناختی ندارم.".. ... .....
بعد محافظ هایش ما را کنار زدند و همین.

مصاحبه پخش شد.خیلی کوتاه هم بود خب .بعد دیدم برخی مصاحبه را نقد کردند .بیشتر نقدها حول این بود که چرا مسی گفت فوتبال ایران را نمی شناسم و این چه سوالی بود که خبرنگار پرسید.آنها که مرا می شناسند می دانند دوست دارم نقدم کنند که می دانم هر چه حاشیه امن بگیرد وا مصیبتاست ...اما به نظرم این بدوی ترین نوع انتقاد بود .چون من طبیعتا مسوول جواب دادن طرف که نیستم.اگر در خانه کس است اینکه مسی فوتبال ایران را نمی شناسد هم نیازمند واکاوی هاییست.خب نمی شناسد دیگر.

همین جواب اتفاقا مهم است.بعد چه سوالی باید می پرسیدم؟پیتزا بیشتر دوست داری یا بستنی ؟یا نظر شما درباره سبیل کریم باقری چیست؟

پیرمرد دوست داشتنی که سالها کارمند دفتر پاریس بود مرا یواش کشید کنار و گفت: "ول کن!".شمرده شمرده و طوری که نرنجم گفت:" پیش از تو در سی سالی که من اینجا هستم خیلی ها آمده اند و بیشتری زندگی کارمندی کرده اند و برگشته اند.انگار نه انگار خانی آمده و خانی برگشته... بعد ها هم برخی هایشان سفیر شده اند.مدیر شده اند. بارت را ببند بجای این همه جست و خیزها. ول کن. حالا مسی این وسط کیه ؟چرا برای خودت دردسر درست می کنی؟".

مکث کردم.قبلی ها هم اینجور ها که می گفت نبودند اما به فرض محال هم اگر اینطور بود باز... من دوست نداشتم اینجوری زندگی کنم.

مدیر سایت بازدید : 1556 جمعه 29 دی 1391 نظرات (0)

پس از انتشار ويندوز 7 بسياري از برنامه‌ها كه پيش از اين با ويندوز اكس‌پي و ويستا سازگاري كامل داشت، هنگام اجرا روي ويندوز 7 با مشكل مواجه شد. بسياري از اين نرم‌افزارها با انتشار نسخه‌هاي جديدتر، اين مشكل را رفع كرده و براحتي در ويندوز 7 نيز اجرا و مورد استفاده كاربران قرار گرفت، اما برخي از اين برنامه‌ها همچنان نسخه جديدي را منتشر نكرده‌ و كاربران نيز نيازمند استفاده از آنها هستند. براي رفع اين مشكل، قابليتي در ويندوز 7 گنجانده شده است كه به كمك آن مي‌توانيد با اعمال تغييراتي در تنظيمات سيستم‌عامل هنگام اجراي برنامه مورد نظر، سازگاري آن نسبت به اجرا در ويندوز 7 را افزايش داده و از برنامه مورد نظر در اين ويندوز استفاده كنيد.


 

چنانچه شما هم برنامه‌اي در اختيار داريد كه هنوز هم به اجراي آن در ويندوز 7 علاقه‌منديد و به‌دنبال راه حلي براي انجام اين كار هستيد، مي‌توانيد مراحل زير را دنبال كنيد:


1‌ـ‌ به كنترل پانل ويندوز برويد و روي گزينه Find and fix problems كليك كنيد. (چنانچه كنترل پانل ويندوز شما به‌صورت كلاسيك است، مي‌توانيد روي آيكون Troubleshooting دوبار كليك كنيد)


2‌ـ‌ در بخش Programs روي گزينه Run programs made for previous versions of Windows كليك كنيد.


3‌ـ‌ اولين پنجره به‌نمايش درآمده را با انتخاب گزينه Next طي كنيد.


4‌ـ‌ در اين مرحله جستجوي نرم‌افزارهاي نصب شده روي سيستم‌عامل، آغاز شده و پس از اتمام عمليات جستجو اين فهرست به شما نمايش داده مي‌شود. پس از نمايش فهرست نتايج بايد نرم‌افزار موردنظر خود را از فهرست موجود انتخاب كرده و روي گزينه Next كليك كنيد.


5‌ـ‌ در اين مرحله بايد روي گزينه Try recommended settings كليك كرده و منتظر بمانيد تا تنظيمات پيشنهادي براي اجراي نرم‌افزار به آن اختصاص يابد.


6‌ـ‌ حال بايد با كليك روي گزينه Start the program نرم‌افزار را اجرا كرده و در نهايت روي گزينه Next كليك كنيد.


7‌ـ‌ چنانچه در مرحله 6 نرم‌افزار بدرستي اجرا شده باشد، بايد گزينه Yes, save these settings را در اين مرحله انتخاب كنيد، در غير اين‌صورت با انتخاب گزينه No, Try again بايد نسبت به اجراي نرم‌افزار با تنظيمات ديگر اقدام كنيد تا بهترين تنظيمات براي اجراي صحيح نرم‌افزار مشخص شود.


منبع:jamejamonline.ir

مدیر سایت بازدید : 688 دوشنبه 25 دی 1391 نظرات (0)

اختلافات درون گروهی و فساد اخلاقی و عقیدتی در این گروهک به جایی می‌رسد که برخی اعضاء گروه برای اینکه پناهندگی شان در انگلیس به سرانجام برسد، علناً از تغییر دین خود به مسیحیت می‌گویند.

به گزارش فارس، حزب «تضامن الدیمقراطی الاهواز» نسخه‌ای انگلیسی برای برخی افراد تروریست موسوم به «خلق عرب مقیم اروپاست» که در سال 2003 در این کشور اعلام موجودیت و علم مبارزه با جمهوری اسلامی ایران را بلند کرد.

منصور عبدویس


«منصور عبدویس» معروف به «منصور سیلاوی» را که همه به مشکلات خانوادگی و عصبی مزاج بودنش می‌شناختند، مسئولیت این گروه انگلیسی را به عهده گرفت و برای اینکه دولت انگلیس از نزدیک فعالیت‌های حزب خود ساخته را رصد کند، نماینده تام الاختیار خود به نام «دانیل برت» عضو حزب کارگر را با عنوان مسئول انجمن دوستی عرب‌های ایران و انگلیس در کنار حزب تضامن قرار می‌دهد. 

دانیل برت انگلیسی که مسئول رصد فعالیت‌های حزب تروریستی «تضامن الدیمقراطی الاهواز»


در دوران مدیریت منصور عبدویس بر این گروهک، اختلافات درون گروهی و فساد اخلاقی و عقیدتی در این گروهک به اوج خود می‌رسد و برخی اعضاء گروه برای اینکه پناهندگی شان در انگلیس به سرانجام مثبت برسد، تن به هم جنس گرایی با مسئولین پرونده خود داده و برخی دیگر علناً از تغییر دین خود به مسیحیت می‌گویند.

حزب تضامن برای سر پوش گذاشتن بر رسوایی‌هایش و دادن گزارش کار بابت دریافت پول‌ از انگلیس، سلسله اقدامات خشونت بار و خونینی را در خوزستان به راه انداخت و برای خوش خدمتی بیشتر ضمن همگرایی با گروه‌های تروریستی، اقدام به اجرای برنامه در شبکه ماهواره‌ای «تیشک» متعلق به گروهک تروریستی  موسوم به پژاک می‌کند.

به دلیل حس قدرت طلبی منصور عبدویس و تشدید روند اختلافات درون گروهی در سال 1386 عده‌ای از اعضای قدیمی حزب دست به یک کودتای درون حزبی زده و با کمک MI 6 منصور عبدویس را از ادامه فعالیت حذف و  بعدها اعلام می‌کنند که وی به دلیل سکته مغزی فوت کرده است. 

عدنان سلمان رئیس جدید گروهک تروریستی تضامن الدیمقراطی الاهواز


پس از مرگ منصور عبدویس، «عدنان سلمان»، فردی که تا چندی پیش در ایران به شغل رانندگی مبادرت داشت و از حداقل سواد خواندن و نوشتن برخوردار بوده، با کنار زدن نیروهای قدیمی گروهک از جمله جلیل شرهانی، موسی شریفی، وجدان عفراوی، کریم عبدیان، ناهی ساعدی، یاسین غبیشی و... مسئولیت گروه را به عهده می‌گیرد.

سابقه فعالیت‌های تجزیه طلبانه عدنان سلمان به دوران قبل از شکل گیری انقلاب اسلامی ایران بر می‌گردد. وی که به دلیل فعالیت‌های مشکوک به جاسوسی‌اش برای عراق توسط ساواک تحت تعقیب بود، مجبور به فرار از ایران و اقامت در عراق و لیبی و... می‌شود و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در منطقه گلستان اهواز و در کنار خانواده و بستگانش اقامت می‌کند و بعد از مدتی به طرز مشکوکی به کویت و از آنجا به انگلیس می‌رود و عنان این حزب از هم گسیخته را به دست می‌گیرد.

پذیرش مسئولیت توسط عدنان سلمان با واکنش‌های مثبت و منفی برخی از اعضای حزب و خانواده وی مواجه می‌شود که این واکنش‌ها از سال 1388 رو به فزونی گذاشت و به یکباره فعالیت این حزب دستمایه جریان‌های اپوزیسیون قرار می‌گیرد و حضور موسی شریفی در کنار عناصر خود فروخته و تابلوداری همانند محسن مخملباف و علیرضا نوری زاده در فرانسه و حضور علیرضا نوری زاده در جلسات اخیر گروهک در لندن  مُهر تاییدی بر ضد انقلابی بودن حزب از نوع اپوزیسیون سلطنت طلب نزد دیگر احزاب خلق عربی  بوده است.

جدا شدن تدریجی موسی شریفی و فعالیت وی در شبکه ماهواره‌ای و سایت اینترنتی العربیه و انتشار مطالب متعدد وی در مورد تاریخ خوزستان و اختلافات شدید با اعضاء گروه و برخی دیگر از گروه‌های خلق عرب از جمله «حرکه النضال العربی» که موسی شریفی آنها را تروریست خوانده است، بر پیچیدگی مبنایی اختلافات آنها می‌افزاید.

اقدامات برخی از قدیمی‌های حزب تضامن همانند کریم عبدیان نژاد عنصر سازمان سیا و یوسف عزیزی بنی طرف که بعد از محکومیت 5 ساله‌اش به دلیل دخالت مستقیم در نا آرامی‌های سال 1384 خوزستان به لندن می‌گریزد و در حال حاضر نیز با اختلافات شدید خانوادگی و بحران هویت دست و پنجه نرم می‌کند، از طرفی و فعالیت‌های یاسین غبیشی (اهوازی) از دوستان تروریست عبدالمالک ریگی و عامل وصل عبدالمالک به رژیم اسرائیل نیز نتوانست دامنه اختلافات را کاهش دهد، بلکه اعترافات عبدالمالک در مورد یاسین غبیشی معروف به یاسین الاهوازی مزدور بودن گروه حزب تضامن و تفکرات تروریستی در این گروه را عریان و بر پیچیده‌تر شدن اوضاع گروهک مذکور افزود و واکنش‌های حزب و بیانیه‌های پی در پی یاسین در خصوص تکذیب اظهارات عبدالمالک نیز راه به جایی نبرده است.

اختلافات جلیل شرهانی یکی از حمایت کنندگان مالی حزب و از شاهدان دادگاه نمایشی «ایران تریبونال» با مسئول حزب تضامن به اوج خود رسیده است که این اختلاف به درگیری فیزیکی و کتک کاری وی با وجدان عفراوی عضو و نوچه متمایل به عدنان سلمان منجر شد.

 از طرفی اختلافات جدی و محتوایی کاظم مجدم عضو دیگر حزب با عادل سویدی، حبیب نبگان و خانواده احمد نیسی از اعضای گروهک تروریستی «حرکه النضال العربی» و حزم خصوصاً بعد از انتشار مطالب کرایه‌ای از برخی عراقی‌های مقیم اروپا بنام «آلا» و «حلا» 2 تن از دختران احمد نیسی در سایت‌های اینترنتی و اتهامات متعدد غیر اخلاقی درون گروهی و غیر مشروع به روابط به ظاهر نزدیک و دیرینه آنها آسیب جدی وارد کرده است.

اما آنچه در این روزها در محافل تروریستی خلق عرب در خارج از کشور بحث و بررسی می‌شود و به سایت‌های اینترنتی نیز کشیده شده، درگیری اعضای گروه حزم و مجموعه تحت امر حبیب نبگان با طالب مذخور مسئول دفتر سیاسی این گروه به دلیل شرکت در مراسم حزب تضامن در لندن و از طرفی تشدید اختلافات جدی خانوادگی صلاح مزرعه و حسن مزرعه دامادهای محمود مزرعه از سرکردگان جبهه دمکراتیک خلق عرب اهواز و متهم کردن یکدیگر به ارتباط با رژیم اسرائیل و برخی کشورهای مرتجع منطقه نیز بر یچیده‌تر شدن اوضاع گروه‌های خلق عرب خارج نشین افزوده است، هر چند که نباید انگشت اتهام برخی از سران گروه‌های خلق عرب به همدیگر مبنی بر تردد سرکردگان  و ... این حزب و احزاب دیگر به جمهوری اسلامی ایران را نادیده گرفت.

تعداد صفحات : 5

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 89
  • کل نظرات : 40
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 243
  • آی پی امروز : 71
  • آی پی دیروز : 48
  • بازدید امروز : 100
  • باردید دیروز : 117
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 478
  • بازدید ماه : 288
  • بازدید سال : 3,709
  • بازدید کلی : 401,276
  • کدهای اختصاصی

    ابزار رایگان وبلاگ

    ابزار هدایت به بالای صفحه